روزی که مرا بر گل رویت نظــــــر افتاد
احساس نمودم که دلم در خطر افتاد
تا چشم من افتاد به گلبرگ جمالت
زیبایی گلهای بهار از نــــظر افـــــتاد
می خواستم از چشم تو محفوظ بمانم
کز برق نگاه تو به جانــــم شــــرر افتاد
گفتم نشـــــود راز دلـــــم فـاش ولیکن دل خون شد و از پرده چشمم بدر افتاد
هر کس که شراب از خم چشمان تو نوشید
مخمور نگــاه تــــو شــــد و بی خــــبر افتاد
گـــنجینه اســـــرار ازل بود دل مـــن
امروز اگر پیش تو بی سیم و زر افتاد
خسرو به هوای لب شیرین تو بر خاست
برخاست ولی مثل مگس در شـکر افتاد
من که دارم به جمال تو نـــظر فرهاد
در دلم نیست تمنای دگر چون فرهاد
آن چنان محو تماشای جمالت شده ام
که ندارم دگر از خویش خبر چون فرهاد
از سر راه تــــو گــــر کــــــوه بود بر دارم
عشق یعنی گذر از کوه خطر چون فرهاد
بر سر خوان تو هر چند کریمی ای دوست
سهم من نیست بجز خون جگر چون فرهاد
لـــب شــــیرینت اگر روزی خسرو نشود
چه کند گر نزند تیشه به سر چون فرهاد
دلم گرفته از این روزگار دلتنگی گرفته اند دلم را به کـار دلتنگی
دلم دوباره در انبوه خستگی ها ماند گــــرفت آینــــــه ام را غـبار دلتنگی
شکست پشت من از داغ بی تو بودنها
به روی شـــــانه دل مانـــد بار دلتنگی
درون هاله ای از اشک مانده سرگردان
نگاه خســـــــته مـــن در مدار دلتنگی
از آن زمان که تو از پیش ما سفر کردی نشسته ایم من و دل کـــــنار دلتنگی
دگر پرنده احساس مــن نمی خواند
مگر سرود غم از شاخسار دلتنگی
بیا که ثانیه ها بی تو کند می گذرد
بیا که بگذرد این روزگـــــار دلتنگی
من از دریچه چشمت به آفتاب رسیدم
سبد سبد گل خورشید از نگاه تو چیدم
به شوق روی تو از مرز آفتاب گذشتم
به بیکرانه ترین کهکشان عشق رسیدم
به سمت روشن اشراق دیده بر تو گشودم
هـزار قافـــــــــــله نور در طـــــواف تو دیدم
به زیر طاق دو ابرویت آشیانه گرفتم و در حــــریم نگاهت کبوترانه پریدم
به پیش پـــای تو افکندم از خیال کمندی
بدین بهانه تو را در کمند خویش کشیدم
قسم به ناز نـگاهت که در قبیله خوبان
مثال چشم تو من چشم آهوانه ندیدم
اگر به زلف تو بستم دل شکسته خود را زهر که غیر تو بود و ز هر چه جز تو بریدم
تو روشنایی صـــــبحی به روزگار سیاهم
درون چشم سیاهت نهفته صبح سپیدم
دلم به وصل تو دارد امید عمر دوباره
مباد آن که شود نا امــید از تو امیدم
زندگی یعنی دو رکعت عشق ناب
زندگی یعنی نگاه آفتاب
زندگی خورشید پر خون است و بس
سایه لک بید مجنون است و بس
زندگی فریاد سرخ بادهاست
انعکاس تیشه فرهادهاست
رمضان آمد و روان بگذشت ………. بود ماهی به یک زمان بگذشت
شب قدری به عارفان بنمود .......... این معانی از آن بیان بگذشت
- مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو؛ یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو .... آیا چیزی قابل درو در این رمضان کاشته ایم؟
- من کنون روز جاوید گرفتم ز جهان؛ گر شما در هوس عید بقایید همه.
- بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد؛ هلال ماه به دور قدح اشارت کرد.
- ثواب روزه و حج قبول، آن کسی برد؛ که خاک میکده عشق را زیارت کرد.
- شهر صیام رفت و توبه نمودم ولی چه باک؛ با رؤیت هلال روی تو افطار می کنم.
- کسان که در رمضان چنگ می شکستند؛ نسیم گل بشنیدند و توبه بشکستند.
- چه زود رفت این رمضان عمر ما ...... پس، بر لب جوی نشین و گذر عمر بین.
- تا ز رویت گرفته ام روزه، جز به یادت نکرده ام افطار
ادامه مطلب ...زندگی یعنی دو رکعت عشق ناب
زندگی یعنی نگاه آفتاب
زندگی خورشید پر خون است و بس
سایه لک بید مجنون است و بس
زندگی فریاد سرخ بادهاست
انعکاس تیشه فرهادهاست
بسم الله الرحمن الرحیم
ضمن قبولی طاعات و عبادات شما بزرگواران و تسلیت بمناسبت سالروز ضربت خوردن و شهادت مولی الموحدین برخی از اعمال پر فیض شبهای قدر را برای شما عزیزان باز گو می کنیم.
شب قدر همان شبی است که در تمام سال شبی بخوبی و فضیلت آن نمی رسد و هر عباداتی در آن بهتر از عمل در هزار ماه می باشد در این شب تقدیر هر انسان برای مدت یک سال رقم می خورد و ملائکه به اذن حق تعالی به زمین فرود می آیند و به خدمت امام زمان (عج) رسیده و آنچه برای هر کس مقدر شده را خدمت امام عرض می نمایند و می گویند اعمال شب قدر بر دو است یکی آن اعمالی که در هر سه شب قدر باید انجام داد و دیگری اعمال خاصه هر شب است.
تعدادی اعمال شب قدرعبارتند از : اول غسل شب قدر ، دوم دو رکعت نماز که در هر رکعت بعد از خواندن سوره حمد هفت مرتبه سوره توحید (قل هوالله الاحد ) را خوانده و بعد از اتمام نماز هفتاد مرتبه استغفرالله و اتوب الیه ، سوم باز کردن قرآن کریم در مقابل و دعای اللهم انی اسئلک بکتابک و ..... (که در مفاتیح الجنان کاملا ذکر شده است ) چهارم ، قرآن سر گرفتن و خدای بلند مرتبه را به ذات احدیت خودش و چهارده معصوم پاکش قسم دادن. پنجم ، زیارت امام حسین (ع) – ششم ، احیاء در این شبها – هفتم ، خواندن یکصد رکعت نماز – هشتم ، خواندن دعای اللهم انی امسیت لک عبداً داخرا (که در مفاتیح الجنان کاملا ذکر شده است و به نقل از امام زین العابدین می باشد – خواندن دعاهای جوشن کبیر و مجیر و زیارت عاشورا و تلاوت قرآن نیز بسیار تاکید شده .
شبهای قدر ( شب نوزدهم – شب بیست و یکم و شب بیست و سوم بوده که قرآن در یکی از شبها نازل شده و هیچ کس نمی داند که شب قدر کدام یک از شب های مذکور است اعمال هر شب به صورت جداگانه به غیر از اعمال مذکور که در هر سه شب می توان به جا آورد را در مفاتیح الجنان در قسمت اعمال شب های قدر آمده است.
التماس دعا
امید هر محرومای علی! ای شهید شیوه عدل، ای علی، ای امید هر محروم. سرتاسر زندگانیات یک «فریاد» بود و تمام سخنانت یک «پیام» و تمام گریهها و مناجاتهایت یک «عشق» را مینمایاند و تمام شمشیرزدنها و جهادها و حماسهآفرینیهایت در پاسداری از یک «حقیقت والا» بود. از آن روزی که در شبه قاره مستطیل شکل عربستان به کانون وحی آیینی خدا ایمان آوردی و تلاشهایت را در «طول» خدا و ایمان و «عرض» پهنه دعوت مکّی و جهاد مدنی متمرکز ساختی، «محیط» جهل و کفر و شرارت را، به «مساحت» علم و ایمان و تقوا و خیر مبدّل ساختی و به تنهایی در پیرامون محمد صلیاللهعلیهوآله امتی به پا ایستاده بودی، همچنان که ابراهیم، آن تبرزن توحید و شرکستیز نستوه، به تنهایی امتی بود، قائم و قانت عصاره گلهای رعناشکهای مهتاب بر دامان پیراهن اندیشهام فرو میچکد و بر دلم ستارههای سرخِ زخم مینشینند. مویه باد، موهای احساسم را پریشان میکند و ضجّه ذرّه ذرّههای جهان، بر دهان جانم زهر فراق مینشاند. زمین میلرزد و قصهای از غصّه تلخ حادثه را بر زبان دارد. مردی نشسته است اکنون، بر بستری از خون! مردی که وقتی خدا میخواست اندکی در زمین تجلّی کند، او را آفرید و به آسمانیان داد. مردی در میان احمد و اَحَد! مردی که از ردایش، عطر ایمان میبارید. نگاهش تصویر درشت عدالت بود، عشق با او حمایت میشد. صلابت از او نام میگرفت. سپید قامتی که در پیراهنش قیامت بر پا بود. ای مولای به خون خفته! دلهای ما را بیدار کن. جام گوارای ولایت را از ما دریغ مدار. باغستان دیدهها و سینههای ما، از طراوت گلِ یاد و نام تو معطّر است. پس در سوگ خویش، دستی به تسلّا بر سر دلهای ما بکش. گذری کوتاه بر زندگی حضرت علی علیهالسلامنام مبارکش علی، کنیهاش ابوالحسن و لقب مشهورش امیرالمؤمنین و مرتضی بود. روز جمعه، سیزدهم ماه رجب، سی سال پس از عامالفیل در خانه خدا، کعبه به دنیا آمد. پدرش ابوطالب عموی پیامبر و مادرش فاطمه بنت اسد بود. علی از کودکی در دامان پیامبر اسلام نشو و نما کرد و ده ساله بود که به ایشان ایمان آورد. او بعد از بعثت پیامبر، سیزده سال با آن حضرت در مکه و پس از جریان هجرت، ده سال با آن بزرگوار در مدینه بود. ایشان بعد از رحلت پیامبر سی سال زندگی کرد. سرانجام در سال چهلم هجری که مطابق با سال 661 میلادی بود، در 63 سالگی به وسیله یکی از خوارج به نام «عَبدُالرحمنِبنِمُلْجَم» با شمشیری زهرآگین در حال نماز مجروح شد و دو روز بعد در اثر همان زخم روح مقدسش به آسمانها پر کشید. شخصیتی اعجاببرانگیزهنگامی که به علی علیهالسلام مینگریم، به نحو اعجاببرانگیزی تمام صفات عالی و ممتاز انسانی را در این وجود مبارک جمع میبینیم. این وضعیت از سخنان و نوشتههای گرانسنگ علی علیهالسلام نیز کاملاً هویداست؛ چرا که سخنْ نماینده شخصیت گوینده آن است. شخصیت علی علیهالسلام آمیزهای از والاترین رُتبه از عدالت، عشق و محبّت به خدا و مردم، صبر و حلم، مروّت، جنگآوری و سلحشوری، علم سرشار، مدیریت و دهها صفات دیگر است که این ترکیب شخصیتی، بسیار فراتر از ظرفیت انسانهای معمولی است. از ضربت تا شهادت در بیان مقام معظّم رهبریمقام معظم رهبری، حضرت آیتاللّه خامنهای، درباره وقایع روز نوزدهم رمضان سال چهلم هجری فرمودهاند: «امروز، روز نوزدهم ماه مبارک رمضان است.... پیش از صبحْ آن بزرگوار برای اقامه نماز به مسجد رفته، مردم را از خواب بیدار کرده، صدای آن بزرگوار را باز هم شنیدهاند که مشغول خواندن نافله شده است ... بعد هم وقتی حضرت به رکوع یا سجده رفته تیغ آن اَشْقَی الاَشْقِیا فرق مبارک علیبنابیطالب را شکافته است. امیرالمؤمنین را به خانه آوردند و تمام شهر ناگهان اطلاع پیدا کردند.... مردم این یکی، دو روز را در حال انتظار و نگرانی و التهاب و ناراحتی گذرانیدند. بعضی به دیدن آن حضرت رفتند، بعضی هم اطراف خانه آن حضرت جمع شدند. نقل شده است که یتیمان و کسانی که مورد عیادت و مراقبت آن بزرگوار بودند، درِ خانه آن بزرگوار جمع شدند...؛ که ناگهان خبر شهادت آن بزرگوار در کوفه پیچید و همه اطلاع پیدا کردند که علی از دستشان رفته است». انسان کاملشهید مطهری رحمهمالله درباره ساعات آخر عمر حضرت علی علیهالسلام میفرماید: شگفتانگیزترین دورههای زندگی علی علیهالسلام در حدود 45ساعت؛ یعنی فاصله ضربت خوردن تا وفات میباشد. انسان کامل بودن علی علیهالسلام این جا ظاهر میشود؛ یعنی در لحظاتی که مواجه با مرگ شده است. شگفتیهای علی علیهالسلام و معجزههای انسانی او در این جا ظاهر میشود. علی علیهالسلام در بستر افتاده و ساعت به ساعت حالش وخیمتر میشود و سموم روی بدن مقدس علی علیهالسلام بیشتر اثر میگذارد، اصحاب ناراحتند، گریه میکنند، ناله میکنند؛ ولی میبینند لبهای علی خندان و شکفته است و میفرماید: «شهادت در راه خدا، همیشه آرزوی من بوده و برای من چه چیز از این بهتر که در در حال عبادت شهید شوم». پر حرارتترین سخنان علی علیهالسلام آنهایی است که در همین 45 ساعت از ایشان صادر شده است. علی علیهالسلام از دیدگاه ابنابیحدیدابنابیحدید، شارح بزرگ نهج البلاغه و از متفکران برجسته جهان اسلام مینویسد: «امتیازات علی علیهالسلام از لحاظ عظمت و جلال و شهرت در آن حدّ اعلاست که شرح کردن و بحث و تفصیل دادن آنها ناروا و بیهوده است... من چه بگویم در حق مردی که دشمنانش نتوانستند عظمتها و فضایل او را منکر شوند و همه آنان به برتری شخصیت او اعتراف کردند...؟ من چه بگویم درباره مردی که همه فضیلتها به او منتهی میشود و هر مکتب و هر گروهی خود را منتسب به او میسازد. آری، او رئیس همه فضیلتها است». در زلال کلمات مولایمان علی علیهالسلامبا مردم بهگونهای معاشرت کنید که اگر مُردید، بر شما بگریند و اگر زنده بودید، با شما دوستی کنند. چون سرآغاز نعمت به شما رسد، با کمسپاسی دنباله آن را نَبُرید. کوتاهی سخن، نشانه کمال خَرد است. نفَسهای آدمی، گامهای او به سوی مرگ است. خودپسندی، مانع افزایش علم و نعمت میشود. هر که در مقابل حق بایستد، هلاک شود. آدم شکیبا، هر چند سختی و گرفتاریاش به طول انجامد، سرانجام پیروز خواهد شد. سختترین گناهان، گناهی است که گناهکار آن را ناچیز و آسان شمرد. از جمله چیزهایی که گناهان بزرگ را محو میکند، یاری کردن مظلوم و شاد نمودن اندوهناک است. سلامت بدن، از کمی حسد است. در کران بیانتهای وصایای علی علیهالسلامبه شما سفارش میکنم که دنیا را مخواهید، هر چند به دنبال شما بیاید و به چیزی از این دنیای گذرا که از شما کناره جسته است، افسوس مخورید. شما دو فرزندم [حسن و حسین] و همه خاندان و فرزندانم و هر کس را که این وصیت من بدو رسد، با تقوای از خدا و سامان بخشیدن به کارها سفرش میکنم. درباره یتیمان از خدا بترسید. مبادا که گرسنه بمانند و در جمع و جامعه شما تباه شوند. من از پیامبر خدا شنیدم که فرمود: اگر کسی یتیمی را تا آنجا که بینیاز شود سرپرستی کند، خداوند به پاداش این کار، بهشت را بر او واجب میکند؛ چنان چه اگر کسی مال یتیم را بخورد خداوند - سوختن در - آتش را بر او واجب میفرماید. حرمت قرآن را پاس بدارید. مراقب باشید مبادا کسی در عمل به آن بر شما سبقت بگیرد. شما را درباره همسایگانتان سفارش میکنم؛ زیرا پیامبر درباره ایشان سفارش فرموده است و آنقدر آن جناب درباره آنها سفارش میفرمود که ما پنداشتیم همسایه را از همسایه ارث خواهد داد. شما را درباره نیازمندان و درماندگان سفارش میکنم. ایشان را هم در زندگی و آسایش خویش شریک گردانید. خدا را، خدا را، درباره جهاد در راه خدا به مالهایتان و جان هایتان و زبانهاتان، بر شما باد به یکدیگر پیوستن و به بخشیدن. مبادا از هم روی بگردانید و پیوند را بگسلانید. تو را سفارش میکنم به ترس از خدا و پیوسته در فرمان او بودن و دلت را به یاد او آبادان نمودن و به ریسمان و اطاعتش چنگ زدن؛ و کدام رشته استوارتر از اطاعت خدا میان تو و اوست؟ مزار پنهانامیرمؤمنان، حضرت علی علیهالسلام در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان به ملکوت اعلی پیوست و دل عاشقان و پیروانش از ماتم او سوخت. نقل شده، امام حسن و حسین علیهالسلام حضرت علی علیهالسلام را غسل دادند و سپس کفن نمودند و بنا به وصیت علی علیهالسلام و با توجه به پلیدی دشمنان که حتی از جسارت به قبر و پیکر مطهر علی علیهالسلام رویگردان نبودند، پیکر مطهر علی علیهالسلام مخفیانه و شبانه به خاک سپرده شد و تا دوران امام صادق علیهالسلام همچنان مخفی بود. سخنان امام حسن علیهالسلام درباره امام علی علیهالسلامهنگامی که امیرمؤمنان حضرت علی علیهالسلام را به خاک سپردند، امام حسن علیهالسلام از میان جماعت برخاست و به منبر رفته چنین فرمود: «مردم! مردی از میان شما رفت که از پیشینیان و پسینیان کسی به مرتبه او نخواهد رسید. رسولاللّه پرچم را بدو میداد و به رزمگاهش میفرستاد و جز با پیروزی باز نمیگشت. جبرئیل از سوی راست او بود و میکائیل از سوی چپش. او بعد از خود تنها هفتصد درهم از مال دنیا برجای نهاد که میخواست با آن برای اهل و عیالش خادمی بخرد». علی علیهالسلام در سوگنامه شاعراننخلهای کوفه
افسوس
دوست سبز
|