وروجک

تصاویر ،شعر

وروجک

تصاویر ،شعر

سعدی

شنیدم که نابالغی روزه داشت 

 به صد محنت آورد روزی به چاشت...  

پدر دیده بوسید و مادر سرش فشاندند  

بادام و زر بر سرش چو بر وی گذر  کرد  

یک نیمه‌روز فتاد اندر او ز آتش معده سوز 

 به دل گفت اگر لقمه چندی خورم  

چه داند پدر غیب یا مادرم

چون روی پسر در پدرم بود و قوم
نهان خورد و پیدا به سر برد صوم
که داند چون در بند حق نیستی
اگر بی وضو در نماز ایستی؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد