وروجک

تصاویر ،شعر

وروجک

تصاویر ،شعر

دست خالی به خانه خدا رفتم


خدا هم دستهای خالیم را


با دستهای تو پر کرد

 

وقت رفتن رسیده

ولی رفتنی که برگشتن آن نزدیک است

یک کمی خنده واسه روزای بارونی دارم

که می خوام توی جیبم نزدیک قلبم بذارم

یه بغل خاطره از تو توی کوله بارمه

یک کمی اشک و گلایه لای دستمال پیچیدم

وقتی دلم  تنگ تو شد

غم تو  توشه ی راهمه

به شکوفه ها قسم ،

 به شکوفه ها قسم ،


 به خاطر تو بهشتی در زمین به  پا کرده ام


به رنگ آسمان ، به رنگ عشق و مهربانی ،


 می دانم که باور نداری :


 اما بارانی که قلب سیاهم را شست ،


کوکب هایی که بهاری ام کردند ،


 صنوبری که اشک هایم را دید ،


 آینه ای که شکست و ستاره ای که تنها ماند ،


 شهادت می دهند که به شوق بازگشت تو


 دل تنگم را جلا دادم و رنگین کمان مهر را


 در درونم شعله ور ساختم.


ای گل یاسم بازگرد ، که من از آسمان چیزی کم ندارم

 

نامهربون

بریز ای اشک ناکامی ، بریز از بیسرانجامی ،

که نفرین دلی،قلبی شکسته ، پس این بیسرانجامی نشسته

که آه سینه سوز مهربونی سر راه مرا از پیش بسته ،

دلم رنجیده از زخم زبونها ،  

به ظاهر مهربونی دیدن از نامهربونها ، 

خیال کردم یکی دلسوزمونه

برای گریههام دل میسوزونه

خیال کردم یکی داره هوای کار مارو اگه موندیم تو این کار زمونه

دوسم ندارن

 

 

 

 

 

 

 هیچ کس منو دوست نداره 

آخه چرا؟؟!!

 تنها برای چشمان تو می نویسم که نگاهت تکراری از آسمان است… 

 تو همانی هستی که بهار را برایم به ارمغان آوردی و من همانی هستم که به عشقت وفادار مانده ام و روزهای بی تو را در دفتر دلم شمارش کردم. .. 

می دانم باز بر می گردی پس چشم به در می دوزم ومنتظر می مانم... 

باز می گویم که دوست دارم