زیر بارون راه نرفتی تابفهمی من چی میگم
تو ندیدی اون نگاه رو
تا بفهمی از کی میگم.
چشمای اون زیر بارون
سر پناه امن من بود
سایه بون دنج پلکاش
جای خوب گم شدن بود
تنها شب مونده و بارون
همه ی سهم من این بود
تو پرنده بودی من سرو
ریشه هام توی زمین بود
اگه اون رو دیده بودی
با من این شعر رو می خوندی
رو به شب دادمی کشیدی
نازنین ! چرا نموندی ؟
حالا زیر چتر بارون
بی تو خیس خیس خیسم
زیر رگبار گلایه
دارم از تو می نویسم
تنها شب مونده و بارون
همه ی سهم من این بود
تو پرنده بودی من سرو
ریشه هام توی زمین بود
سلام بهاره جان خوبی؟
خیلی خوشگل بود
من لینکت کردم عزیز
تو هم منو با اسم دوبیتی سرا
مرسی